متن رهایی محمدعلی نجفی از قصاص
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۷۳۷۶۹
خرداد؛ مسعود استاد برادر «میترا استاد» رضایت درونی خود را از بخشش محمدعلی نجفی اعلام کرد و اینگونه نوشت: «قصه ما به سر رسید، قصهتان بیغصه باد، هفتم خرداد ۹۸ تلفنم زنگ خورد و زندگیمان چرخی خورد. خبر کوتاه بود و خبرنگاران زیاد...»
ظهر هفتم خرداد و حوالی ساعت ۱۲ بود که خبر قتل همسر دوم شهردار اسبق تهران مخابره شد و زن جوان به دست همسر خود کشته شده بود، خبر عجیب و شوکه کننده قتل میترا استاد در خروجی رسانهها قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قتل آن هم به دست محمدعلی نجفی؛ یک چهره معروف سیاسی و آموزشی که سالها با عنوان یک مسؤول در مناصبی مثل وزیر آموزش و پرورش، شهردار تهران، رئیس سازمان برنامه و بودجه و ... در بین مردم شناخته شده بود.
بررسی کارشناسانه تیمهای جرم شناسی آغاز شد، اعترافات شهردار اسبق اخذ شد و همه اذهان عمومی، مسوولان و رسانهها منتظر برپایی دادگاه شدند.
شایعه پراکنی و موج سواری گروههای سیاسی از پرستو بودن مرحومه تا مهدورالدم بودن وی در این حادثه داغتر از هر لحظهای شد؛ تا اینکه سرانجام پس از برگزاری جلسات دادگاه و شنیدن بارها اعتراف به قتل غیرعمد از سوی نجفی، نهایتا قصه به پایان رسید و حکم قصاص وی به اتهام "مباشرت در قتل عمد" همسر دومش میترا استاد با سلاح گرم، "حمل و نگهداری سلاح و مهمات جنگی غیرمجاز" و نیز "ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به جرح غیرفوتی" صادر شد.
حالا که کمتر از ۲۰ روز از زمان اعتراض وکلای شهردار اسبق به این رای باقی نمانده بود، صبح امروز مسعود استاد، برادر میترا در صفحه شخصی خود از بخشش قاتل خبر داد و دقایقی بعد هم وکلای مرحومه آن را تائید کردند.
مسعود استاد برادر میترا استاد رهایی نجفی از طناب دار و اجرای قصاص را اینگونه نوشت: قصه ما به سر رسید، قصهتان بیغصه باد، هفتم خرداد ۹۸ تلفنم زنگ خورد و زندگیمان چرخی خورد. خبر کوتاه بود و خبرنگاران زیاد.
تا به خود آمدم خواهرم بود و خون و جنازه و مردی مشهور به سیاست، وزیرخوشنام، شهردار پرطمطراق سابق، معاون و مشاوری امین برای بالاترین مقام اجرایی کشور، حامی حقوق زنان، ولی قاتل زن خودش.
سخت بود برایم مدیریت بچهای که با جنازه خونآلود مادرش روبهرو شده بود و جامه از تن دریده بود.
سخت بود برایم زجههای مادری که شاید تا دیروز داماد خود را دولتمردی شریف میدید و امروز قاتل عزیز خود.
سخت بود برایم اشکهای پدری که همیشه فرزندان خود را از ظلم به دیگران پرهیز میداد و امروز سینه دخترش سوراخ به گلوله داماد خود میدید.
کمی شاید ترسیده بودم از آن همه قدرت مرد سیاستمدار که تا دیروز فکر میکردم قدرتش پشت گرم خانواده مظلومم میشود و امروز همه آن قدرت در مقابل من و خانواده مظلومم بود.
آری، خواهرم با سلاحی کشته شده بود که قرار بود مقابل سلاح ناجوانمردان باشد، آری ترسیده بودم زمانی که پلیس قاتلی را با گرمی استقبال میکرد و فارغ شده بود که این تصاویر برای خانواده یک شهروند عادی داغ بر داغ میافزاید. اما فردای آن روز ساعت ۹ صبح در دادسرا با اولیای دم نزد دادستان عادل جناب آقای شهریاری حاضر شدیم.
مرد باشوکت دیروزمان را، بیچاره مرد گرفتار در پنجه عدالت دیدم که حتی قادر به تکلم صریح دیروز نبود. پدرم زیر گوشم گفت حضرت عزرائیل توسط این مرد جان دخترم را گرفت و من تسلیم اراده خداوند هستم، مادرم نیز چشم در چشم او شد و گفت به خدا واگذارت کردم، فرزند مقتول هم از دادستان تقاضای قصاص کرد.
از آن پس بود که آماج حمله خبرنگاران همخط سیاستهای آن مرد قرار گرفتند و سؤالات آنها از ما به گونهای بود که ضمن کشته شدن محمدعلی نجفی توسط خانواده و خواهر ما صورت پذیرفته بود و به جای مقتول باید پاسخ میدادیم که چرا کشته شدهایم.
ناجوانمردانهترین قسمت داستان این روزهای ما زمانی شروع شد که وکیل افراد سیاسی زبردست وارد میدان شده، فراموش کرد که به عنوان یک بال کبوتر عدالت باید به یاری قاضی بشتابد.
آموزشی که این وکیل باوجدان به موکل خود داد در کنار مطبوعات مغرض، کمرمان را خرد کرد و اگر نبود توکل به خداوند متعال، شاید زبان در دهان میچرخید و رازهایی برملأ میگشت و پرده از معمای چرایی قتل میافتاد.
جناب آقای علیزاده طباطبایی امیدوارم کارآموزان قضاییتان تاریخ وکالتتان را نخوانند و ندانند که حب خط سیاسی چگونه استادشان را به رغم چهره موجهش، ملعبه دنیادوستی کرد و حتی از موکل خود با آن همه دبدبه و کبکبه عبرت نگرفت. شما تا آنجا فرار رو به جلو فرمودید که همسر رفیق گرمابه و گلستان خود را پرستو و در یک کلام مهدورالدم خواندید و فکر نکردید که فرض آنکه حتی موکل از قصاص در این دنیا نجات یابد در محکمه عدالت خداوند خود و موکل باید پاسخ دهید و این چند روز باقیمانده عمرتان در قبال حیات همیشگی، خسران ابدی برایتان دارد.
خوشبختانه موکل شما هوشمندتر از شما بود و در جلسه دوم دادگاه عزلتان کرد و کمترین دفاعیات شما را کأن لم یکن نمود. شما آنقدر این پرونده قتل برایتان جذاب بود که حتی در زمانی که سمتی در پرونده نداشتید باز در کنار فرزند معزول آیتالله خزعلی اظهارنظر نمودید، امیدوارم به خود بیایید و توبه بفرمایید والا عمر برف است و آفتاب تموز!
و، اما جناب نجفی، به خبرسازان همخطی خود گفتید که صداهایت را نهاد امنیتی به همسرت میداد و ظن پرستوبازی را با کمک خبررسانهایت چرخاندی، بدان و آگاه باش پرستوی شما کلاغی بود و در قامت شخص مورد اطمینانت که دست بر قضا در دادگاه هم حضور داشت این مهم را انجام میداد و در تماسهای شما فایلهای خاله زنانه را به همسرت میرساند که اگر مایل بودی در یک جلسه خصوصی، اسم شخص را به شما خواهم گفت بلکه در ملأ عام آبرویی از کسی نریخته باشیم.
نکته دیگر با حامیان زنان میگویم، مشاورین و نمایندگان بانوان کشورم، خواهرم در نگاه شما زن نبود؟ که عریان در داخل حمام توسط همسرش به قتل رسید و یک کلام در موردش نگفتید؟ آیا سیاستتان فقط به شما اجازه میدهد در مورد حق تحصیل و حق کار، نفقه و سهم کابینه، وامصیبتا سر دهید؟ قتل بانوی ایرانی برایتان ارزش نداشت که قدماً یا قلماً یا کلاماً از او یاد کنید؟ باشد مردمانمان در دورههای بعدی انتخاباتتان قضاوتتان کنند!
و، اما در مورد خودم که روزی سرداری گمنام و روزی سردار سپاه نام گرفتم، میگویم که الان نه شغلی دارم و نه رسمی که از کسی گرفته باشم، فقط فرزند روستازادهای به نام کاکا برار از دیار کرمانشاهانم. از کودکی از پدر و مادرم مهرورزی آموختم و تا درجه دکترای تخصصی هوا و فضا در معتبرترین دانشگاههای کشور و بدون رانت تحصیل کردم، در بهمن سال ۹۳ خانه هوا و فضای ایران را در شهرداری تهران تأسیس نمودم و الان نیز فقط مدرس دانشگاه هستم.
و، اما در آخر داستانمان به واسطه پادرمیانی بزرگان کرمانشاه، کشور و همچنین وکلای عزیزمان آقای مسعود افرازه و محمود حاجلوئی، پدرم، مادرم و مهیارمان، آقای محمدعلی نجفی را بخشیدیم و از خون عزیزمان گذشتیم و خرسندیم که هیچ معاملهای با خون آن بزرگوار نکردیم و امیدوارم آقای محمدعلی نجفی در این چند صباح باقیمانده به دور از سیاست به تزکیه نفس بپردازد. اجر همه خیرخواهان و هدایت همه بدخواهان به راه راست را از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم.
منبع: فارس برچسب ها: مسعود استاد ، محمدعلی نجفی
منبع: خرداد
کلیدواژه: مسعود استاد محمدعلی نجفی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۷۳۷۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سریال نون خ ترادژی زندگی هنرمند سیستانی شد
هنرمند اهل سیستان و بلوچستان معتقد است که استفادهی بیاجازه از آهنگش در سریال «نون خ» یکی از تاسف بارترین ترادژیهای زندگی هنریاش شده است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سریال «نون خ» یکی از آثارِ پربیننده تلویزیون در سالهای اخیر بوده است. اثری که با پرداختن به فرهنگِ اقوام و رفتن به سمتِ سوژهای جذاب، توانسته در دل مخاطبان جای خود را باز کند. «نون خ» با محوریت مردمانِ کُرد، تمرکزش را روی گویشهای منطقه کردستان و کرمانشاه گذاشته است.
در سری جدیدی این سریال، بخشی از داستان در سیستان و بلوچستان اتفاق میافتد و تهیه کنندگان این سریال برای این بخش از داستانشان از موسیقی محمدعلی دلنواز(محمد حسنی) استفاده کردهاند. گویا هیچ هماهنگی برای این کار با محمدعلی دلنواز انجام نشده است. حتی در تیتراژ سریال هم نامی از این هنرمند بیان نشده است. حالا محمدعلی دلنوازی با انتشار متنی به این موضوع اعتراض کرده است.
در ادامه متن منتشر شده از سوی محمدعلی دلنواز خطاب به تهیه کنندگانِ سریال «نون خ» را میخوانید:
«پس از سالها فعالیت در حوزه موسیقی روزهای گذشته با یکی از تاسف بارترین تراژدیهای زندگی هنری خود مواجه شدهام و آن اینکه توسط یک سریال تلویزیونی بنام نون خ به کارگردانی آقای سعید آقاخانی و با تهیه کنندگی آقای مهدی فرجی یکی از ساختههای بنده به نام بهار با آهنگسازی، تنظیم و نوازندگی اینجانب محمدعلی دلنواز(محمدحسنی) و با خوانندگی باسط ضرابی، شعر یوسف بلوچ پسابندری و با همنوازی گروه آدینک به سرپرستی بنده، در سریال نون خ به سرقت و تاراج برده شده، به نحوی که نسخه کپی این اثر آن هم بدون کسب اجازه از خالق و صاحب اثر در قسمت هشتم سریال نون خ فصل پنجم از دقیقه 25 تادقیقه 29 به عنوان تم اصلی گنجانده شده به گونهای که در تیتراژ سریال هیچ نامی از صاحب اثر و نوازندگان گروه آدینک، برده نشده است.
اینجانب محمدعلی دلنواز به عنوان بخشی از هویت فرهنگی و هنری جغرافیای خود ضمن مراتب خرسندی و سپاس از توجه نون خ به بلوچستان، عمل غیر حرفهای دست اندر کاران سریال نون خ را برای این سرقت هنری مذمت نموده و از سینماگران و هنرمندان کشور درخواست ورود به این موضوع و حمایت و همراهی جهت برقرای عدالت و انصاف برای به تاراج رفتن حاصل دسترنج زندگی هنری خود را دارم...»
در این ویدیو بخشهایی از سریال نون خ را میبینید که در آن از موسیقی محمد دلنواز استفاده شده است
البته این تنها اعتراض از سوی اهالی موسیقی به سریال «نون خ» نیست؛ چندی پیش هم حسین صفامنش نسبت به استفادهی تهیه کنندگانِ این سریال از آثارش اعتراض کرده بود. صفامنش هم گفته بود که از آثارش بدون اجازه و رضایت او در این سریال استفاده شده است.
صبح روز سهشنبه 11 اردیبهشت 1403، تهیه کننده سریال «نون خ» در نشست خبریِ عوامل این سریال، در پاسخ به اعتراضِ حسین صفامنش گفته است: «ما در بخش کولبرها از موسیقی آقای صفامنش استفاده کردیم، البته نافی موضوع مالکیت معنوی نیستم اما تصورم نبود شکایت کنند. فکر میکردم او زنگ میزند و میگوید دمت گرم، وقتی به کولبرها پرداختی از این قطعه استفاده کردی. البته درباره حقوق مادی و معنوی این حق با آقای صفامنش است و حتماً برای جبران ماجرا در خدمت هستم. در این 2 فصل قبلی تلاشی هم صورت گرفت که بتوانیم با او مذاکره کنیم. اما سعید آقاخانی دنبال صدای بکری بود اما نشد از ایشان استفاده کنیم. آرزو دارم موفق باشند.»
حال باید دید که واکنش تهیه کننده سریال «نون خ» به اعتراض جدیدی که از سوی هنرمندِ سیستان و بلوچستانی مطرح شده، چه خواهد بود؟
انتهای پیام/