Web Analytics Made Easy - Statcounter

ساعت 24- اوایل سال 77 بود ، یک مرد مثل همیشه و هرروز از خانواده اش خداحافظی کرد تا برای مسافرکشی خانه‌اش را در جنوب تهران ترک کند. آن شب این مرد به خانه بازنگشت و انتظارها به طول انجامید اما هیچ اثری از او به دست نیامد و مشخص شد او به طرز مرموزی ناپدید شده است.

با برنگشتن این مرد 47 ساله به نام حسن، همسر وی به همراه بستگانش به جست وجوی بیمارستان‌ها، پزشکی قانونی و کلانتری‌ها دست زد و با به دست نیاوردن سرنخی از شوهرش ابتدا پلیس را در جریان قرار داد و وقتی پرونده پلیسی تشکیل شد صبح روز بعد به مجتمع امور جنایی تهران رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با ادعاهای این زن با دستور قاضی دادگاه جنایی پرونده گمشده حسن در اختیار کارآگاهان اداره 11 آگاهی پایتخت قرار گرفت و سرهنگ به گذر ماموریت یافت تا پرده از سرنوشت مرد ناپدید شده، بردارد.

در نخستین اقدام، شماره خودروی حسن، برای توقیف به سایت پلیس مخابره شد و از سوی دیگر همسر این مرد تحت تحقیق قرار گرفت.

زن جوان که آشفته بود در بازجویی ها ادعا کرد شوهرش با هیچ کس اختلافی نداشت او نان آور خانه شان بود و نمی داند شوهرش در چه سرنوشتی گرفتار است اما شک ندارد بلای بدی بر سرش آمده است چرا که حسن هیچ شبی بیرون از خانه نمی ماند.

همزمان با این تحقیقات بود که خودروی حسن پیدا شد و با دستور بازپرس آن را توقیف کردند و به پارکینگ انتقال دادند.

مدتی از تحقیقات پلیسی نگذشته بود و در حالی که هیچ سرنخی برای یافتن حسن در دست نبود، یک مرد با در دست داشتن مدرک و دست نویس و حکم قضایی از دادگاه عمومی آبیک قزوین به اداره آگاهی تهران مراجعه کرد.

این مرد که خود را محمود و از قهرمانان رشته رزمی فول کونتاکت معرفی می‌کرد وقتی در برابر افسر پرونده راننده مسافرکش حضور یافت با ارائه حکم قضایی خواستار صدور مجوز تحویل خودرو شد.

سرهنگ به گذر وقتی حکم قضایی را دید با خواندن جمله در صورت احراز مالکیت، مجوز تحویل خودرو صادر شود، پی برد این مرد با ادعایی مبنی بر این که خودروی توقیف شده زیر پایش را خریداری کرده است سعی دارد، آن را تحویل بگیرد و این درحالی بود که هیچ کس از خانواده حسن اطلاع نداشت مرد گمشده خودرویش را که به سختی خریده بود و تنها منبع درآمدش بود فروخته باشد مگر این که تصمیمی برای رهایی خانواده اش و زندگی جدیدی گرفته باشد.

بدین ترتیب، قهرمان ورزش رزمی توسط سرهنگ به گذر تحت بازجویی قرار گرفت تا چگونگی آشنایی اش با مرد گمشده فاش شود.

تو چه آشنایی با حسن داشتی؟

زیاد او را نمی‌شناختم، یک‌بار که به عنوان مسافر سوار خودروی او شدم، حسن بین صحبت هایش گفت می خواهد پیکانش را بفروشد، من که مقداری پول داشتم، خواستم آن را به من بفروشد و حسن هم پذیرفت.

یعنی تو پیکان را خریدی؟

بله البته پول آن را کامل نپرداخته ام، در یک قولنامه دست نویس با هم قرار گذاشتیم با پرداخت همه پول خودرو در محضر، آن را به نام من کند فقط بخشی از پول پیکان را دادم.

چه تاریخی این قرار و مدارها را گذاشتید؟

به یاد ندارم، در قولنامه نیز تاریخی ننوشتیم اما به یاد دارم که حسن می‌گفت خیلی خسته است از زندگی اش راضی نیست و می خواهد با زنی که به تازگی آشنا شده به یکی از شهرهای شمالی بروند و برای همیشه با او در شمال زندگی کند.

کی شنیدی حسن گم شده است؟

خیلی منتظرش بودم تا این که بیاید، هیچ نشانه‌ای از او نداشتم، بلاتکلیف مانده بودم تصور می کردم او بعد از این که زندگی جدیدش در شمال عادی شود سراغم خواهد آمد تا مابقی پول را بگیرد و خودرو را به نام من بزند تا این که وقتی سوار بر خودروام در آبیک قزوین تردد می‌کردم ماموران گشت از من خواستند توقف کنم، آنان گفتند دستور توقیف خودرو را دارند، هر چه اصرار کردم باورشان نشد خودرو را خریده‌ام ومن را هم دستگیر کردند.

مگر مدرکی نداشتی؟

آن ها کاری به مدرک نداشتند، وقتی به دادگاه رفتم آن جا قولنامه را ارائه دادم و قاضی با صدور قرار کفالت این حکم قضایی را صادر کرد تا با مراجعه به شما بی‌گناه بودن من مشخص شود.

چه کسی کفیل تو شد؟

برادرم، او و برادران دیگرم در اسلامشهر نمایشگاه خودرو دارند و با تایید اعتبار کاری‌شان من آزاد شدم.

اگر برادرانت نمایشگاه خودرو دارند، چرا قولنامه دست نویس است؟

خیلی عجله داشتیم، به خاطر همین مهلت نبود در نمایشگاه قولنامه را تنظیم کنیم.

شغل تو چیست؟

گاهی در مغازه خودروی برادرم کار می‌کنم.

پس چرا قولنامه ناشیانه تنظیم شده است؟

چطور مگه!؟ گفتم که عجله داشتیم.

چطور عجله داشتید، در خریدن خودرو هم خریدار و هم فروشنده سعی می‌کنند خیلی دقت کنند، غیرعادی نیست؟

در آن شرایط چاره‌ای نداشتیم.

بگو حسن کجاست؟

من اطلاعی از او ندارم، آخرین‌بار وقتی دیدم که می‌خواست به سفر برود.

اگر از او اطلاعی نداری، حتماً دست به قتل زده‌ای؟

یعنی چه، چرا قتل؟

یا او را در جایی زندانی کرده‌ای یا این که سر به نیستش کرده‌ای؟

من قهرمان ورزشی هستم، دان 5 دارم چرا باید آدمکش باشم.

من هم نمی‌دانم، اگر او را کشته باشی امضا جعلی است و گرنه؟

به چه چیزی باید اعتراف کنم، می‌دانم بالاخره رازم فاش می‌شود.

حالا شدی یک ورزشکار!

وسوسه شدم، خیلی به پول نیاز داشتم و از سویی همیشه با دیدن برادرانم که خودرویی دارند حسرت می‌خوردم تا این که سوار ماشین حسن شدم، او مرد معتادی بود و خواست خودرواش را بخرم.

من که مدت‌ها منتظر چنین موقعیتی بودم او را به محله چهاردانگه کشاندم با به دست گرفتن دسته کلیدم از او خواستم قولنامه دست نویس را امضا کند، وقتی حسن امضایش را روی قولنامه انداخت با یک ضربه بوکس به ناحیه آبگاه، او را کشتم.

جسدش را چه کردی؟

با پیدا کردن یک چاه جسد را به عمق 17 متری انداختم و فرار کردم.

با اعترافات محمود به ارتکاب جنایت، اکیپی از ماموران با شناسایی چاه اسکلت مرد ناپدید شده را بیرون کشیدند و این قهرمان ورزش‌های رزمی با صدور حکم قصاص بعد از مدت‌ها زندانی بودن به دار مجازات آویخته شد

رکنا

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۴۶۶۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دستگیری قاتل مست ۲ زن در عروسی | ماجرای تلخ عروسی هایی که عزا می شوند

همشهری آنلاین _ فتانه احدی: جمعه گذشته در روستای الله‌ آباد شهرستان عنبرآباد در استان کرمان مراسم جشن عروسی برپا بود و بسیاری از مردم روستا در این مراسم شرکت کرده بودند.

داماد جوانی اهل کرمان و عروس اهل بندرعباس بود و از آنجا که پدر داماد در روستای الله آباد زندگی می‌کرد، مراسم عروسی نیز در همان روستا برگزار شده بود. علاوه بر اقوام داماد و اهالی روستا، بستگان عروس نیز از بندرعباس راهی الله آباد شده بودند تا شروع زندگی زوج جوان را جشن بگیرند.

از صبح جمعه هر دو خانواده در تکاپوی برگزاری مراسم بودند. بعد از اینکه خطبه عقد عروس و داماد خوانده شد، نوبت به جشن و پایکوبی رسید. همه چیز خوب پیش می‌رفت و همه خوشحال در انتظار ورود عروس و داماد به داخل سالن بودند که ناگهان حادثه هولناکی رخ داد.

تیراندازی مرگبار

وقتی عروس و داماد به مجلس رسیدند، همه شروع کردند به رقصیدن و شادی کردن، در بین میهمانان ۳ نفر از دوستان دوران سربازی داماد نیز بحضور داشتند که از بندرعباس خود را به مراسم رسانده بودند.

منصور بهمنی دهیار روستای الله آباد عنبرآباد در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: یکی از دوستان داماد با خود کلت کمری آورده بود تا مطابق رسم غلطی که در بعضی از عروسی‌ها وجود دارد، با آن تیراندازی کند. او شروع به رقصیدن کرد اما چون مشروبات الکی مصرف کرده بود، حالت عادی نداشت و در همان حال ناگهان سلاحش را به دست گرفت و شروع به تیراندازی کرد.

او ادامه می‌دهد: چون حال پسر جوان خوب نبود، نمی‌دانست که سر اسلحه را به کدام سو گرفته است. او چند گلوله شلیک کرد و ناگهان خواهر داماد در اثر اصابت گلوله به سرش نقش زمین شد.

وقتی این اتفاق افتاد، ضارب که همچنان در حال رقص بود، از سر و صدای موزیک متوجه کارش نشد و باز هم شلیک کرد که این بار خاله عروس مورد اصابت گلوله قرار گرفت و گلوله به شکمش خورد و بر زمین افتاد.

بهمنی می‌افزاید: با جیغ و فریاد میهمانان همه متوجه این حادثه و گلوله خوردن این دختر جوان شدند. پس از آن بود که همهمه به پا شد و عروسی با شیون مهمانان و خانواده عروس و داماد به عزا تبدیل شد.

شب زیبایی که عروس و داماد انتظارش را داشتند یکباره به شب عزای دو دختر جوان تبدیل شد. خانواده‌ها همه تلاش خود را کردند تا دو دختر را به بیمارستان برسانند اما کار از کار گذشته بود و هر دو جان خود را از دست داده بودند. از سوی دیگر ضارب وقتی متوجه شد چه حادثه‌ای رخ داده است، به همراه یکی از دوستانش فرار کرد و به بندرعباس گریخت. دهیار الله آباد ادامه می‌دهد: دوست سوم که راننده بود، توسط پلیس دستگیر شد. ماموران پلیس با حضور در محل حادثه تحقیقات خود را آغاز کردند.

پلیس وقتی متوجه شد که ضارب فرار کرده است، در تحقیقاتی که انجام داد، رد ضارب را در بندرعباس شناسایی کرد.

بهمنی اضافه می‌کند: یکشنبه که به اداره آگاهی رفته بودم، متوجه شدم که پلیس بندرعباس رد ضارب را گرفته و برای دستگیری‌اش راهی محل اختفای او شده اما وی مقاومت کرده و درگیری به وجود آمده است. در این درگیری ضارب تیر خورده و دستگیر و راهی بیمارستان شده است تا بعد از معالجه به مراجعه قضایی تحویل داده شود.

رسمی که کشته‌های زیادی داده است

پس از جمعه غم‌انگیز روستای الله‌آباد، خواهر داماد صبح یکشنبه به خاک سپرده شد و پیکر خاله عروس نیز برای دفن به بندرعباس انتقال یافت.

به گفته دهیار روستای الله‌آباد، رسم غلط تیراندازی در مراسم عروسی تا کنون باعث مرگ افراد زیادی شده است. این رسم در مناطق جنوبی کرمان وجود دارد و هر سال باعث مرگ افراد زیادی می‌شود.

وی می‌گوید: باید با کسانی که در مراسم ختم و عروسی اقدام به تیراندازی می‌کنند، برخورد شدید شود تا دیگر شاهد چنین حوادث تلخی نباشیم.

تیراندازی های مرگبار در یک سال گذشته

رسم غلط تیراندازی در مراسم عزا و عروسی در سال‌های اخیر قربانیان زیادی به جا گذاشته است. این در حالی است که در همه این سال‌ها پلیس، دستگاه قضایی و رسانه‌ها درباره این رسم غلط و تبعات آن بارها هشدار داده‌اند. مهمترین حوادث اینچنینی را با هم مرور می‌کنیم.

مرگ جوان ۲۷ ساله

در یکی از روستاهای بروجرد رسم غلط تیراندازی در عروسی حادثه مرگباری آفرید. این حادثه ۳ خرداد سال گذشته رخ داد. وقتی مهمانان در حال جشن و پایکوبی بودند، دو نفر که وظیفه تیراندازی در عروسی را برای احترام به مهمانان بر عهده داشتند، با شلیک گلوله باعث مرگ یک جوان ۲۷ ساله شدند و خاطره‌ای هولناک برای عروس و داماد باقی گذاشتند.
کشته شدن داماد
یکی از دردناکترین حوادث رسم تیراندازی در یکی از روستاهای کهگیلوهه و بویر احمد اتفاق افتاد. ۳۱ تیر سال گذشته، وقتی عروس و داماد دست در دست هم پیشاپیش خانواده و مهمانان وارد حیاط خانه پدر داماد شدند، یکی از مهمانان تفنگ به دست برای خوشامدگویی به مهمانان شروع به تیراندازی کرد که ناگهان یکی از گلوله‌ها بر قلب داماد اثابت کرد و باعث جان باختن او شد و خانواده‌اش را داغدار کرد.

برادرعروس کشته شد
پنجشنبه شب ۲۱دی ۱۴۰۲، در روستای سرآسیاب شهرستان لنده در کهگیلویه و بویراحمد شلیک گلوله توسط یکی از مهمانان که در حین رقص و پایکوبی تیراندازی می‌کرد، باعث مرگ برادر عروس شد. این مرد ۴۲ ساله بر اثر شلیک گلوله جان خود را از دست و عروس در شب عروسی‌اش برای همیشه عزادار برادرش شد.

۱۳ مجروح در عروسی

شامگاه ۲۸ اسفند سال گذشته در شهر ایذه، وقتی عروس و داماد وارد تالار عروسی شدند، یکی از مهمانان با اسلحه شکاری خود، شروع به تیراندازی کرد و با این کار ۱۳ نفر از مهمانان به شدت زخمی و روانه بیمارستان شدند، این اقدام باعث برهم خوردن عروسی شد و شبی که قرار بود برای حاضران و عروس و داماد به شادی ختم شود، با شیون و زاری پایان یافت.

کودک ۹ ساله جان باخت

۸ اسفند سال گذشته نیز سنت تیراندازی جان یک کودک را گرفت. کودک ۹ ساله اهل روستای چاه‌دروا شهرستان مُهر در استان فارس، در اثر تیراندازی در عروسی به شدت مجروح شد. او را به بیمارستانی در لامرد برای معالجعه منتقل کردند اما چون شدت جراحات زیاد بود، کادر پزشکی درخواست کردند که با اورژانس هوایی به شیراز منتقل شود، اما قبل از رسیدن اورژانس، کودک جان خود را از دست داد.

مرگ در تالار عروسی

۷ فروردین امسال، یکی از تالارهای شهرستان گتوند در خوزستان میزبان عروسی و مراسم جشن و پایکوبی بود. با ورود عروس و داماد به داخل محوطه بیرونی تالار، یکی از بستگان برای خوش‌آمد گویی به عروس و داماد در میان حضار، خانواده و بستگان شروع به تیراندازی کرد. صدای تیراندازی شور و شادی مهمانان را چندبرابر کرد اما غافل از اینکه یک جوان ۳۲ ساله در این بین بر اثر شلیک گلوله بر زمین افتاده است. تیراندازی در شلوغی و همهمه مهمانان ادامه داشت تا اینکه جیغ و فریاد باعث شد تا مهمانان متوجه تیرخوردن مرد جوان شوند.
بدین ترتیب شیون و زاری جای خود را به پایکوبی و شادی داد. آن جوان در همان لحظه جان خود را از دست داد و عروسی شروع نشده پایان یافت و تبدیل به عزا شد.

مرگ یک شاعر بر اثر شلیک گلوله

۱۸ شهریور سال گذشته، وقتی شاعران معروف خوزستانی در یک مراسم ختم در بندر امام خمینی گرد هم آمدند، یکی از حاضران در این مراسم بر اثر رسم غلط تیراندازی، شروع به شلیک تیرکرد که ناگهان چند تیر به سوی حضار شلیک شد و حیدر حیدری شاعر عرب خوزستانی اهل رامشیر بر اثر اصابت گلوله جان خود را از دست داد و همچنین علی مجدم، شاعر عرب اهل آبادان بر اثر اصابت تیر مجروح و به بیمارستان منتقل شد.

کد خبر 847847 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها تیراندازی مجله مرگ حوادث ایران

دیگر خبرها

  • ماجرای کشف جسد زن جوان در باغ شخصی یک مرد
  • قتل مرد کامیون‌دار با ضربه چاقو در این محله تهران
  • قتل مرد کامیون‌دار با ضربه چاقو در خزانه
  • ماجرای صف انتظار زوجین و تاخیر در پرداخت وام ازدواج پیگیری شد
  • دستگیری قاتل مست ۲ زن در عروسی | ماجرای تلخ عروسی هایی که عزا می شوند
  • قتل زن مورد علاقه‌ جلوی چشمان مردم در شمال تهران
  • انگیزه برای قتل زن مورد علاقه‌ با ۱۹ضربه چاقو در خیابان بالاشهر
  • سرک کشیدن در موبایل همسر باعث قتل شد!
  • سرک کشیدن در موبایل همسر باعث قتل شد
  • وارسی گوشی موبایل همسر باعث قتل شد